لیذا

حالا اشکهایم هم شبیه تو شده اند...
 
 
 
دلتنگ که می شوم
 
 
نمی آیند...!!!
 
 
نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

فردا را نمی خواهم

 

امروز هم زیاد بود!

 

توان این همه بی تو بودن را ندارم...!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀


شاید رهگذری گذری کرد از جاده ی تنهایی من،

رهگذر دید این کلبه ی تنهایی من

شاید رهگذری کاسه ی آبی خواهد ز تن خسته ی من،

قطره ی آبی نوشد و رود،

تنها برود ،اما نه...!

ای رهگذر جاده ی تنهایی؟

از کجا می آیی؟

به کجا خواهی رفت؟

من دراین کلبه ی غم تنهایم،باز خواهی آمد؟

رهگذر گفت که نه!دور دست ها کسی منتظر است!

روی برگرداند رفت...،

نظری انداختم!

دور دست های خویش را نظر انداختم!اما نه...!

به جز آن رهگذر جاده ی تنهایی،هیچ کس آنجا نیست!

تا ابد تنهایم...

سرنوشت این تن خسته ی من تنهایی است...!

 

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

برگرد...

 

یادت را جا گذاشتی!

 

نمی خواهم عمری در این آرزو باشم

 

که برای بردنش بر می گردی!!!

 

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لحظه های دور از تو را با ساعت شنی میشمارم...!

 

یک صحرا گذشته...!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خیال

در خیال من بمان

 

خودت برو

 

آنکه در رویای من است

 

مرا دوست دارد نه تو

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تو...

پر می زند از کوچه،خیالم،با تو

 

با جان و دل عاشقت شدم اما

 

تو؟؟؟

 

یک روز در این کوچه تو را می شکنند

 

امروز من آواره شدم...

 

فردا تو

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

من

برای دشمنی با کسانی که از من متنفرند زمانی ندارم.

چون درگیر دوست داشتن دوستانم هستم.

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

خواب

خواب مرا نمی برد!!!

 

تو را می آورد!

 

بی آنکه باشی...

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

باش!!!

هرچه هستی باش،

 

اما کاش...

 

نه!

 

جز اینم آرزویی نیست

 

هرچه هستی باش

 

اما باش!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دستم

به تو که نمی رسد،
فقط حریف واژه ها می شوم !
گاهی،
هوس می کنم،
 
تمام کاغذهای سفید روی میز را،
از نام تو پرکنم
تنگاتنگ هم،
بی هیچ فاصله ای !!
از بس،
که خالــی ام از تو
از بس،
که تو را کـم دارم
آخر مگرکاغذ هم،

زندگی می شود ؟

 

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نمی‌تونی هیچ کس را "مجبور" به انجام کاری کنی

"مجبور" به داشتن حسی.

در ‌‌نهایت به جایی می‌رسی که می‌فهمی هرکس دلیل خودش را دارد 

و فقط می‌توانی امیدوار باشی تا دلیل کسی شوی

و دلیل کسی بمانی.

 

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آرام

آرامم،مثل مزرعه ای که

 

تمام محصولش را ملخ ها

 

خورده باشند!

 

دیگر نگران داسها نیستم!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

در تلاطم آغوش ات
احمقانه ست
شناگر ماهری بودن !
در تو تنها
غرق باید شد...

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

امروز نبودی ...

اما خیلی چیزها بود ...

من بودم ... باران بود ... چتر بود ... بغض بود ... آه بود ... همراه همیشگی ام هم

بود ... جای خالی ات را میگویم.

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مطمئن باش ، برو ...
ضربه ات كاری بود ، دل من سخت شكست ...
و چه زشت به من و سادگیم خندیدی
به من و عشقی پاك ، كه پر از یاد تو بود ...
و به این قلب یتیم
كه خیالم می گفت تا ابد مال تو بود ...
تو برو تا راحت تر
تكه های دل خود را آرام سر هم بند زنم

 

 

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بغض!

پشت این بغض،بیدی نشسته که

 

 فکر می کرد

 

با این بادها نمیلرزد!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

داغ تو...

 

نداشتن تو یعنی اینکه دیگری تو را دارد،

نمیدانم

نداشتن ات سخت است تر است

یا

تحمل اینکه دیکری تو را داشته باشد!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شیرین بهانه بود

فرهاد تیشه می زد

تا باور نکند

صدای مردمانی را که

در گوشش می خواندند

دوستت ندارد...

 

 

 

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 18 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نمیشود!!!

نمیشود دوستت نداشت...

لجم هم که بگیرد از دستت،نهایتش این است که دفترچه

خاطراتم،پر از فحش های عاشقانه میشود!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: دو شنبه 17 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

راز رسیدن همین است!

کافی است "انار دلت"ترک بردارد!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

....

 

از بیم و امید عشق رنجورم
 
آرامش جاودانه می خواهم
بر حسرت دل دگر نیفزایم آسایش بیکرانه می خواهم
پا بر سر دل نهاده می گویم
بگذشتن از آن ستیزه جو خوشتر
یک بوسه ز جام زهر بگرفتن از بوسه آتشین او خوشتر
پنداشت اگر شبی به سرمستی در بستر عشق او سحر کردم
شب های دگر که رفته از عمرم در دامن دیگران به سر کردم
دیگر نکنم ز روی نادانی قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم
آن گمشده شادی و سرورم را
آنکس که مرا نشاط و مستی داد
آنکس که مرا امید و شادی بود
هر جا که نشست بی تامل گفت : « او یک زن ساده لوح عادی بود »
می سوزم از این دو رویی و نیرنگ
یکرنگی کودکانه می خواهم
ای مرگ از آن لبان خاموشت
یک بوسه ی جاودانه می خواهم
رو ، پیش زنی ببر غرورت را
کو عشق ترا به هیچ نشمارد
آن پیکر داغ و دردمندت را
با مهر به روی سینه نفشارد
عشقی که ترا نثار ره کردم
در سینه دیگری نخواهی یافت
زان بوسه که بر لبانت افشاندم
 سوزنده تر آذری نخواهی یافت
در جستجوی تو و نگاه تو دیگر
 ندود نگاه بی تابم
اندیشه آن دو چشم رویایی
هرگز نبرد ز دیدگان خوابم دیگر
به هوای لحظه ای دیدار دنبال تو در بدر نمی گردم
دنبال تو ای امید بی حاصل
دیوانه و بی خبر نمی گردم
در ظلمت آن اطاقک خاموش
بیچاره و منتظر نمی مانم
هر لحظه نظر به در نمی دوزم
وان آه نهان به لب نمی رانم
ای زن که دلی پر از صفا داری
از مرد وفا مجو ، مجو ، هرگز
او معنی عشق را نمی داند
راز دل خود به او مگو هرگز
 
 
 
 

 

 

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بمان!

 

گاهی بخاطرش ماندن را تحمل کن،رفتن از دست همه برمی آید

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دیر.....!

دیر باریدی باران،دیر!!!

من مدتهاست در حجم نبودن کسی خشکیده ام...

.

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عشق من!

فرقی نمیکند

بگویم و بدانی!

یا...

نگویم و بدانی...!

فاصله دورت نمیکند...!!!

در خوبترین جای جهان جا داری!!!

جایی که دست هیچکس به تو نمیرسد...!

دلم...!!!

 

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: یک شنبه 9 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تو!!!

تو آمدی!!!

این را تمام خوابهایم میگویند

و من

فارق از آنجه که شاید دروغ گفته باشند

باور میکنم...!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: شنبه 8 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ایمان

                               هر که از این در درآید،نانش دهید و آبش دهید و از ایمانش نپرسید!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: جمعه 7 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سالهاست شیطان فریاد میزند،

آدم پیدا کنید،سجده خواهم کرد!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عاقل!!!

 

 

میدانی عاقل،من دیوانه شده ام!

میدانم در سکوت مرگبار وجودت،هیچ گاه حال دیوانگان را درک نمیکنی

اما شاید در پشت صحنه درون خلاء گونه ات،گوشه ای برای قضاوت کردن وجود داشته باشد.

لابد فکر میکنی که وجودت لازمه ی پایداری این جهان است!!!

اما بگذار تا بگویم که که وجودت،سنگین مثل یک کشتی هرچند پوسیده،موج سرکش و پر غرور شفاف رویاهای مرا در یک چشم بر هم زدن از هم شکافت...!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

تنهایی

هرجا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه!

ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه!!!

نویسنده: پریسا ׀ تاریخ: دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 8 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , avin1.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM